جدول جو
جدول جو

معنی حب الوز - جستجوی لغت در جدول جو

حب الوز
(حَبْ بُلْوَزز)
لسان العصافیر. ثمر زبان گنجشک
لغت نامه دهخدا
حب الوز
ثمر زبان گنجشک را گویند
تصویری از حب الوز
تصویر حب الوز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حب الشوم
تصویر حب الشوم
زغال اخته، درختچه ای با برگ های بیضی و گل های کوچک با میوه ای سرخ رنگ و به شکل سنجد که مصرف خوراکی و دارویی دارد، اخته زغال، سیاه توسه
فرهنگ فارسی عمید
قریه ای است در سه فرسخی نسا، (مرآت البلدان ج 1 ص 161) (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بِ حُلْوْ)
انیسون. رجوع به حب الحلوه شود
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ لَ)
لسان العصافیر. دانۀ زبان گنجشک
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُدْ دو)
کرم دانه و آن ثمر مثنان است
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُشْ شو)
سیاه توسه. زقال اخته. رجوع به این دو کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ)
شجرۀ لبنی. عبهر. اصطراک. میعه. شجرۀ مریم. ثمرۀ شجرالاصطراک و در بیت المقدس ازآن دانه های سبحه کنند.
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ مُ)
حب قر. حبقر. تگرگ، یخچه. سکاچه. حب الغمام. برد. حب المزنه. عبقر. عب. شخکاسه
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُنْ نَ)
حب الکاکنج
لغت نامه دهخدا
(حُبْ بُلْ وَ طَ)
وطن پرستی. میهن دوستی:
در سفر گر روم بینی یا ختن
از دل تو کی رود حب الوطن.
مولوی.
حب الوطن من الایمان. (حدیث)
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ)
صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی گوید: تخم مورد است، به گرگان و طبرستان او راموردانه گویند. مورددانه. میوۀ مورد. تخم مورد. صاحب اختیارات بدیعی گوید: بپارسی تخم مورد گویند بهترین وی بستانی فربه و رسیده بود و طبیعت وی سرد و خشک بود قابض و بقراط گوید سرد و خشکست در دویم و گویند گرم است. شکم ببندد و منع نفث دم کند و معده و اعضا را قوت دهد و بول براند و سرفه را نیکو بود و مقدار مأخوذ از وی سه درم بود و صاحب تقویم گوید پنج درم و ریشهای اندرونی رانافع بود و گزیدگی رتیلا و عقرب را چون با شراب بیامیزند و بیاشامند نافع بود و ریش مثانه را سود دهد خواه تر خواه خشک و چون بپزند و با شراب ضماد کنند ریشهای کعبین و قدمین زایل کند و چون تر بود بکوبند و با شیر بر ورم چشم ضماد کنند تحلیل کند و جرب و بواسیر و ورم مقعد را نافع بود چون بدان طلا کنند با عسل وچون سحق کنند و بر کلف روی طلا کنند آنرا ببرد و قلاع را نافع بود. اسحاق گوید: بسیار وی مضر بود و مصلح وی صمغ عربی بود و بدل او آب ورق وی بود با نیم وزن آن سعتر و گویند به وزن آن و بعضی گفته اند حب الاس را بپارسی تخم مورد و تخم مورداسپرم گویند سرد و خشک است در اوّل و گویند گرم و خشک است شکم ببندد و منع نفث دم کند و معده را قوّت دهد و بول براند و سرفه رامفید بود و گزیدگی رتیلا و عقرب را نفع رساند و ریش مثانه را سودمند آید و مضر است به مثانه و مصلح آن صمغ عربی است و شربتی از او سه درم تا پنج درم است
لغت نامه دهخدا
تصویری از حب الدود
تصویر حب الدود
ثمر کرم دانه را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الشوم
تصویر حب الشوم
زغال اخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الغول
تصویر حب الغول
ثمرگیاه بنژوئن را گیوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب المزن
تصویر حب المزن
یخچه تگرگ تگرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب النوم
تصویر حب النوم
حب الکا کنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الوطن
تصویر حب الوطن
وطن پرستی، میهن پرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الولد
تصویر حب الولد
مهر فرزند فرزند دوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب اللوز
تصویر حب اللوز
دانه زبان گنجشک را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
مور دانه از گیاهان مورد دانه تخم گیاه مورد را گویند که بنامهای موردانه و مورد دانه نیز موسوم است. میوه خشک شده این گیاه را هم بهمین نا خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الوطن
تصویر حب الوطن
میهن دوستی، وطن پرستی
فرهنگ فارسی معین